آیا تابحال برایتان پیش آمده که بعد از پیاده شدن از ماشینتان، هنگامی که کمی از آن فاصله گرفتید در مورد قفل کردن یا نکردن در ماشین به شک افتاده و وسواس داشته باشید؟ آیا تاکنون از اطرافیان شنیده اید که وسواسی هستید؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است این مقاله را از دست ندهید.
برای همه ما چنین تجربه هایی پیش می آید و کاملا طبیعی است. اما افراد وسواسی این نوع کارها را بیش از حد تکرار می کنند و به جهت همین تکرارها، روند زندگی عادی شان مختل می شود.
اختلال وسواس فکری و عملی یا اختلال وسواسی اجباری
اختلال وسواسی-اجباری که به اختصار به آن (OCD) می گویند، دو عنصر مهم به نام وسواس و اجبار دارد که گاهی از هم مستقل هستند.
- وسواس (obsessions): تحمیل سمج افکار، تصورات و تکانه های ناخواسته ای هستند که سبب می شوند فرد مضطرب شود. در واقع وسواس های فکری اضطراب فرد را بالا می برند.
وسواس به سه شکل (افکار، ترس ها و تصاویر ذهنی) خودشان را نشان می دهد، که در ادامه به توضیح این موارد می پردازیم:
افکار وسواسی
افکار وسواسی مدام در ذهن مرور و تکرار می شوند و شبیه به زنگ خطر عمل می کنند.
مثلا اگر فرد به وسیله کثیف دست بزند ممکن است مدام با خود بگوید اگر همین حالا دستم را نشورم حتما مریض خواهم شد. تردید درباره بستن یا نبستن شیر گاز، قفل در ماشین یا خانه، دغدغه داشتن در مورد انجام دادن اعمال عبادی و غیره از این دسته افکار هستند.
ترس از اشکال وسواس
نگرانی های پی در پی نسبت به اعمال خود.
فرد مدام به این فکر می کند که مبادا کار نابجا، ناشایست و نامطلوب انجام دهد، مثلا ترس از صدمه زدن به یکی از عزیزان.
تصاویر ذهنی (ایماژها)
شکل گیری مداوم تصاویر وحشتناک در ذهن فرد.
تصاویر ناراحت کننده مثل سکس با حیوانات، کودک آزاری، آدم کشی
وسواس عملی چیست؟
اجبارها (compulsions) اعمالی هستند که فرد احساس می کند مجبور به انجام آنها است تا از این طریق بتواند با وسواس مقابله کند یا با آن کنار بیاید.
شستن مکرر دست ها، چک کردن مداوم قفل درو پنجره ها، انجام دادن رفتارهایی طبق نظم و ترتیب خاص و غیره نمونه هایی از این اجبارهاست که فرد خود را مجبور به انجام آن ها می کند.
- اعمال وسواسی در یکی از 4 طبقه زیر قرار می گیرند، که در ادامه به طور کامل توضیح داده می شوند:
شمارش (نظم و تقارن)، وارسی (شک و تردید مرضی)، پاکیزگی (آلودگی)، احتکار
وسواس های مربوط به آلودگی، رایجترین نوع وسواس فکری هستند.
چرا با وجود دشوار بودن اعمال اجباری فرد خود را ملزم به انجام آنها می کند؟
همانطور که گفتیم وسواس های فکری سبب بالا رفتن اضطراب افراد می شود بنابراین زمانی که افکار مزاحم به ذهن فرد هجوم می آورند فرد مجبور است اضطراب زیادی را تجربه کند حال ممکن است که فرد برای کاهش اضطراب خود دست به اعمالی بزند.
برای مثال نگرانی وسواسی درباره اینکه مبادا درها قفل نباشند (و در نتیجه دزد وارد خانه شود)، فرد ممکن است احساس اجبار کند که باید برگردد و قفل در را دوباره چک کند. بعد از این کار، فرد به طور موقت احساس آسودگی خیال می کند اما وقتی که دوباره خانه را ترک می کند وسواس دوباره برمی گردد و او را مجبور می کند برگردد و قفل را بار دیگر چک کند. این چرخه ممکن است تکرار شود تا اینکه فرد بتواند بی خیال شود و به سایر فعالیت های روزمره خود برسد.
بنابراین انجام دادن کارهای تکراری (وسواس عملی)، باعث کاهش اضطراب فرد می شود (بر خلاف وسواس های فکری که اضطراب را افزایش می دهند).
خصوصیت مشترک اعمال وسواسی و افکار وسواسی این است که هر دو، خود را به زور و بطور مستمر وارد هشیاری آگاهانه شخص وارد می سازند.
تشخیصی اختلال وسواس فکری – عملی (OCD)
در ادامه به سه ویژگی وسواس فکری-عملی اشاره شده است:
A: حضور وسواس ها، اجبارها یا هر دو:
وسواس ها:
- افکار، ترس ها و تصورات مکرر و مداوم نامناسب و مزاحم که باعث اضطراب می شود.
- افراد مبتلا برای توقف، سرکوب و خنثی کردن این افکار تلاش می کنند.
- فرد مبتلا این افکار را محصول ذهن خود می داند و نسبت به آنها هوشیار است.
اجبارها:
- انجام رفتارهای تکراری (مثل شستن دست) یا اعمال ذهنی (مثل شمردن) در واکنش به وسواس فکری.
- انجام رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی با هدف پیشگیری و کاهش اضطراب
B. وسواس ها و اجبارها وقت گیر هستند، بنابراین در عملرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم زندگی رنج شخصی و نابسامانی شدیدی به وجود می آورند.
C: ترس یا اضطراب، ناشی از یک اختلال دیگر یا مصرف موارد نباشد.
D: این نشانه ها را با اختلال روانی دیگر نتوان توضیح داد.
علت وسواس فکری
تورم مغز، آسیب های مغزی، غده های مغزی با این اختلال مرتبط هستند.
اما دو ناحیه لوب پیشانی و گره های پایه در ارتباط با این اختلال شدیدا اهمیت دارند. در افراد مبتلا به OCD در مراکز کنترل حرکتی عقده های قاعده ای و قطعه های پیشانی مغز، افزایش فعالیت دارند.
فرایند شرطی سازی نیز در تثبیت نشانه های افراد وسواسی نقش بسیاری دارد. به طوری که رفتار این افراد با کاهش موقتی اضطراب تداعی می شود بنابراین این رفتار در فرد تقویت و تثبیت می شود.
درمان وسواس فکری عملی
- موفق ترین درمان، رفتار درمانی است: در این درمان فرد در معرض قرار دهی و جلوگیری از واکنش، غرقه سازی، شرطی سازی است.
- درمان شناختی – رفتاری (CBT) نیز می تواند درمان مناسبی برای این اختلال باشد که در این روش روی ارزیابی مسئولیت، بیش از حد بزرگ دانستن خطر و اهمیت زیاد دادن به افکار، کار می شود.
- ارزیابی مسئولیت: این افراد فکر می کنند تنها کسانی هستند که مسئولیت پیشگیری از عواقب بد را دارند به همین دلیل بیش از حد در معرض استرس قرار می گیرند.
- بیش از حد بزرگ دانستن خطر: این افراد احتمال روی دادن عواقب بد را بیش از حد زیاد می دانند.
- اهمیت زیاد از حد افکار: افراد مبتلا به OCD بر این باورند که فکر کردن به یک کار مثل انجام دادن آن است (یکی دانستن فکر و عمل).
- درمان دارویی: دارو درمانی روشی سریع و ارزان برای درمان OCD است ولی در مقایسه با روش های درمانی دیگر تاثیر کمتری دارد و قطع دارو معمولا باعث بازگشت این اختلال می شود.
- جراحی: برای بیماران وسواسی بسیار مقاوم، جراحی روانی را می توان در نظر گرفت.
ترکیب دارو درمانی و روان درمانی بسیار موثر است.
انواع دیگر اختلالات وسواسی
- اختلال بادی دیس مورفیک (اختلال بدشکلی بدنی)
- اختلال احتکار (اختلال ذخیره کردن)
- اختلال کندن مو
- اختلال کندن پوست
در ادامه به توضیح انواع اختلالات وسواسی پرداخته شده است:
-
اختلال بادی دیس فورمیک (Body dysmorphic disorder)
افراد مبتلا به این اختلال، تا حد هذیانی در این باره که عضوی از بدنشان زشت یا ناقص است اشتغال ذهنی دارند و این باعث می شود زندگی شغلی، اجتماعی و روابطشان مختل شود.
فرد مبتلا به این اختلال معمولا هیچ عیب و ایرادی در صورت خود ندارد ولی بارها جراحی زیبایی کرده تا زیبا شود.
اشتغال ذهنی دایمی درباره نقص های فیزیکی ظاهری، اغلب به فاجعه انگاری آن ویژگی ها منجر می شود.
این اختلال به طور عمده در چهارچوب افکار وسواسی قرار دارد و وحشت بیمار از طرد اجتماعی را نشان می دهد.
بنابراین ضابطه اصلی اختلال بدشکلی بدنی، دلمشغولی نسبت به یک نقص ظاهری بدن است. این نقص یا کاملا تخیلی است یا نگرانی فرد نسبت به یک بی تناسبی جسمی مبالغه آمیز و افراطی است.
ملاک تشخیصی اختلال بادی دیسمورفی (BDD) یا اختلال بد شکلی بدنی
- فرد مبتلا به این اختلال در مورد نقص در ظاهرشان نگرانی دارد و معتقد است دیگران این نقص ها را نمی بینند یا جزئی می دانند.
- فرد در واکنش به این نگرانی ها درباره ظاهرش رفتارهای تکراری نشان می دهد (مثلا ایستادن مداوم در جلوی آینه)
- اشتغال ذهنی آنها باعث ناراحتی و اختلال شدیدی در عملکرد می شود.
- اختلال روانی دیگری این اختلال را توجیه نمی کند.
- علائم مزبور ناشی از یک بیماری یا مصرف مواد نباشد.
علت ایجاد اختلال بادی دیسمورفی
عوامل اجتماعی – فرهنگی و اختلالات افسردگی و سابقه خانوادگی اختلالات خلقی و اختلال وسواسی جبری می توانند علت بروز این اختلال باشند.
درمان اختلال بادی دیسفورمی
رفتار درمانی، شناخت درمانی و گروه درمانی شناختی-رفتاری از جمله راه های درمان این اختلال است.
-
اختلال احتکار hoarding disorder
افراد مبتلا به این اختلال، به طور افراطی، اشیا و اموال را جمع آوری می کنند و نمی توانند یا نمی خواهند انبوهی از اشیا را که ظاهرا بی فایده یا بی ارزش هستند، دور بیندازند.
این اختلال باعث می شود که فرد در معرض بیماری های جسمانی، پایین آمدن کیفیت عملکرد در جنبه های مهم زندگی، فشار مالی و اقتصادی قرار گیرد.
این اختلال سبب می شود روابط میان فردی فرد با اعضای خانواده و دوستان نیز تحت تاثیر منفی قرار بگیرد.
هوش هیجانی یا EQ این افراد معمولا کم تر از سطح عادی است.
اختلال احتکار چند نوع فرعی دارد:
احتکار کتاب
بیبلیومانیا یا احتکار کتاب عبارت است از جمع آوری یا احتکار کتاب، تا حدی که روابط اجتماعی یا سلامت فرد به خطر بیفتد.
احتکار حیوانات
افراد مبتلا به احتکار حیوانات، تعداد زیادی حیوان در خانه خود نگه می دارند، بدون اینکه بتوانند خانه خود را تمیز نگه دارند یا به این حیوانات خوب رسیدگی کنند.
احتکار اطلاعات
افراد مبتلا به احتکار اطلاعات، به لطف اینترنت و هاردی اکسترنال چند ترابایتی، می توانند مقادیر زیادی اطلاعات را از اینترنت دانلود و سیو کنند.
ملاک تشخیص اختلال احتکار
- فرد همیشه و به طور دائم به دشواری می تواند اموال خود را دور بریزد یا از آن ها جدا شود و فرقی نمی کند که ارزش واقعی آن ها چقدر است.
- علت این مشکل این است که فرد احساس می کند باید آیتم های مورد نظر را برای روز مبادا نگه دارد و می خواهد از رنج و استرس ناشی از دور ریختن آن ها اجتناب کند.
- ناتوانی در دور ریختن آیتم ها و اشیا باعث می شود که به تدریج زیاد شوند و باعث شلوغ شدن و انباشته شدن اتاق ها و قسمت های مختلف خانه شوند.
- احتکار باعث می شود که در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم زندگی فرد دیسترس یا نابسامانی شدیدی به وجود آید.
- نمی توان احتکار را به عارضه پزشکی دیگری نسبت داد (مثلا آسیب مغزی، بیماری قلبی – عروقی).
منبع : چیزهایی که در مورد وسواس نمی دانید
:: بازدید از این مطلب : 52
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10